جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ
عجب دوری دراین دوران بنای آسمان دارد/عجب تیر روان و تیره رو اندرکمان آن بدگمان دارد/
عبیدم می دهد خلعت که بر روی خدای خود کشم شمشیر/مرا مانند خود نسل بدی آن بدگمان دارد/
تهمتن تن علی اکبر اگر شمشیر بردارد/خدنگ چشم او چشم ملک را خون چکان سازد/
اگر عباس ابرو خم کند اندرصف میدان/دو صدبهرام گردون جان به رسم ارمغان دارد/
می بزن طبال طبل ارژنین/لرزه افتد بردل شیر عالمین/کج مدار ای چرخ دون کم کن تو این آزار را/
واژگون گردی فلک کم کن تو این آزار /می دهد عقلم گواهی برعزیزفاطمه/ می دهد جهلم گواهی آن زر بسیار را/
کی دوشمشیرآید اندر یک غلاف ای دادگر/رمز پیروزی عنایت کن چنین سردار را/مغنی به آهنگ فتح وظفر/
قرار از دل وهوش از سر ببر/شد عزم مرا جنگ به آن سید منصور/از باب کرامات شدم رانده و مقهور/
دانم که ز الطاف خدا من شده ام دور/آری شرابی ببرم از می انگور/هرلحظه تپد مرغ دلم چون (در) تنبور/
موزک تو بزن طبل و دف وشندف وشیپور/از خود و سپر،چکمه و از نیزه وخنجر/
شمشیر و عرقچین و کمربند و ز اسپر/گرزی که جهان را بکند در هم ودربر/تیغی که ببرد دل ماه ورخ اخگر/
آور تو غلام ای که به من یاری و معجور/موزک بزن طبل و دف و دهل ،شندف وشیپور/
چون جنگ حسین است بسی مشکل ودشوار/باید که بپوشم به بدن آهن بسیار/پرلرزه نهم گنبد وارونه ی دوار/
پوشم به بدن جوشنی از داود خَمّار/این لحظه روم کرببلا از پی منظور/موزک بزن طبل و دف و شندف و شیپور/
باید که در این مرحله بندم کمرم تنگ/آماده شوم بهرجدال و جدل و جنگ/بر شیشه ی اولاد علی هی بزنم سنگ/
زین کار کنند جمله ملائک همه آهنگ/از قتل حسین ابن علی سید مبرور/موزک بزن طبل و دهل،شندف و شیپور/
تیغ مقرنس که تویی صولت سمسام/شدوقت که اینک دهمت صیقلی از(سام)/در هم بشکن بدن جمله ی قهرام/
در هم تو شکن زینت وآیینه ی اسلام/این لحظه روم کرببلا در پی منظور/موزک تو بزن طبل و دهل شندف و شیپور/نوازید و طبل ای نوازندگان/که باشد زره پوشیه پر دلان/عرقچین کین زیر مغفر نهم/
پسان گه کله خود برسر نهم/چه خودی که در روم و چین و فرنگ /گرو مانده در پیش من روز جنگ/
نوازید وطبل ای نوازندگان/که باشد زره پوشیه پردلان/یکی گرز انبر سانم به دست/که بر کوه خارا بیارم شکست/اگرگرز من سرفرازی کند/به مریخ با چرخ بازی کند/مغنی زآهنگ فتح وظفر/قرار از دل و هوشم از سر ببر